صدف فاطمی: حالا چند سالی میشود که رویدادهای فرهنگی مختلف مانند جشنوارههای فیلم، موسیقی و جشن حافظ میدانی برای رخنمایی هنرمندان دست و پا میکند. آنها که همواره در کوچه و خیابان هم زیر ذرهبین مخاطبان هستند، فرصت را غنیمت شمارده و سعی میکنند از این موقعیت پیش آمده به سود نمایش خوشلباسی خود بهره بگیرند. طراحهای لباس روی کار میآیند و هر هنرمندی بسته به سلیقه و بودجه شخصیاش دست به دامان خط و رسمهای طراحی میشود که آنچه پسندیده این مراسم است، برایش آماده کند. بازیشان برای هر دو طرف سود دارد چرا که هم هنرمند با تنپوش دوستداشتنیاش در مراسم میدرخشد و هم فرصت معرفی طراح لباس مربوطه به دیگران فراهم میشود. سوالی که پیش میآید این است که این بازی هر ساله و هر باره چقدر نتیجه مطلوبی به همراه دارد؟ جایی که پوشش هنرمندان الگویی برای هواداران است، تا چه اندازه از متخصصان حوزه مُد و لباس کمکهای سازندهای گرفته میشود؟ با توجه به اینکه در تمام دنیا رویدادهای این چنینی مسیر فرهنگسازی پوشش و خوشلباسی مردم را هموار میکند، چقدر میتوان به جریانسازی این روال در ایران هم امیدوار بود؟
سال گذشته بود که پوشش بازیگران و هنرمندانی که در فرش قرمز شانزدهمین جشن حافظ حاضر شدند، سوژه داغ بحث طراحان لباس و دستاندرکاران حوزه مُد و فشن شد. در روزهایی که در خیابانها و ساختمانهای نوساز از معماری ایرانی و کاشیکاریهای معروف خبری نیست، بعضی بازیگران به لطف طراحان لباسشان تکه پارچههایی از این هنر ایرانی را به تن کرده بودند که انتقاد زیادی به همراه داشت؛ نه بُرج میلاد به خوبی روی لباس سراسر بلندی بازیگر وطنی خوب جلوه میکرد و نه کاشیکاریهای اصیل ایرانی! آنطرف دیگرانی بودند که با بیسلیقگی هر چه تمام طرحهای آوانگاردی را انتخاب کرده بودند که نه تنها جامعه توان پذیرش آنها را ندشت بلکه مخاطب را بیشتر از مراسم فرش قرمز یک رویداد فرهنگی، یاد رژه بانوان در المپیک ریو میانداخت. عدهای با لباسهای فوقالعاده رسمی و مجلسی یادآور مجالس مهمانی و عروسی بودند و در این میان تعدادی هم بودند که طبق حکم همیشگی دنیای مُد، سادگی و اصالت را چاشنی انتخابشان کرده بودند و ظاهری دلچسب و چشمنواز داشتند. اینکه ترکیببندی آن لباسها زاییده ذهن خلاق و تصمیمگیری فردی خود هنرمندان بود یا از طراحان لباس کمک گرفته بودند به کنار، مسئله مهمی که سال گذشته در حواشی جشن حافظ مطرح شد این بود: «لزوم شرکت در یک مراسم فرهنگی، انتخاب لباسی مناسب و در شان آن مراسم است.»
حالا تازهترین تصاویر رسانههای خبری روایت از هفدمین جشن سینمایی، تلویزیونی حافظ دارد که شامگاه شنبه 21 مرداد در تالار وزارت کشور برگزار شد. نگاهی به تصاویری که از پوشش هنرمندان و بازیگران این مراسم منتشر شد، باز حرف و حدیثهای زیادی به همراه داشت و انتقاد بسیاری از طراحان لباس را در بوق و کُرنا کرد. هنوز هم عدهای بودند که شان یک مراسم فرهنگی را درست به جا نیاورده بودند و با لباسهای نامناسبی روی صحنه جشن حافظ حاضر شدند؛ گلهای بزرگ روی لباسها، رنگهای نامناسب، ترکیببندیهای غیراصولی و در نهایت تصاویری که هرگز قابل دفاع نبود. در هفدهمین مراسم جشن حافظ پوشش کلی بازیگران تا حدی از دفعات قبل سادهتر بود و دستکم هنرمندان و بازیگران مرد بیشتر با کت و شلوارهای اسپرت یا نیمهرسمی حاضر شده بودند و سراغ ترکیببندیهای عجیب و زننده نرفته بودند. بعضی از زنان به پوشیدن لباسهای رنگی ساده و شالهای طرحدار و بامعنی بسنده کرده بودند و البته مواردی هم بودند که همچنان با کجسلیقگی هر چه تمام لباسهای نامناسبی را که یادآور مراسم عقد و عروسی بود به تن کرده بودند. مراسم جشن حافظ امسال اما چند تغییر کوچک هم داشت که دلخوشی اندکی برای طراحان لباس، اهالی مُد و همه علاقهمندان به رویدادهای فرهنگی به وجود آورد که شاید رفته رفته اوضاع بهتر شود و بالاخره به جایی برسیم که به پوشش هنرمندانمان در مراسمهای فرهنگی ببالیم. با این همه وقتی تمام عکسها را کنار هم میچینیم و نگاهی ریزبینانهتر به آنها میاندازیم، بار دیگر لبخندمان خشک میشود و باز به ابتدای خط و رسمهای دلخوری برمیگردیم؛ جایی که دوباره حکایت از یک درد کهنه دارد و حرفی قدیمی را تکرار میکند که چرا ترکیببندی لباسهای هیچکدام از این بازیگران آنقدر زیبا و چشمنواز نیست که اسبابی برای فرهنگسازی و تقلید هواداران دست و پا کند؟ وقتی جشنهای این چنینی مخاطبان زیادی دارد که چشم به سبک لباس پوشیدن بازیگر و هنرمند محبوبشان میدوزند، چرا این موضوع از سوی هنرمندان ما تا این اندازه با بیلطفی همراه میشود؟ همه اینها یک بار دیگر در ذهنمان رژه میرود و دوباره یاد حرف مهلا زمانی، طراح منتقدی میافتیم که سال گذشته بعد از مراسم افتتاحیه فیلم فجر گفت:« اینکه یک بازیگر نداند برای این مراسمهای مهم لازم است با طراح لباس مشورت و هزینه کند، فاجعهای است که جای جبران ندارد.»