صدف فاطمی: «هر لباسی که میخریم، حتی قبل از اینکه آن را به خانه بیاوریم تاثیر مخربی بر محیط زیست و به مراتب سلامت آدمها میگذارد. به همین دلیل است که میگوییم قبل از اینکه از در فروشگاه خارج شوید و با شادی کیسه خریدتان را در خیابان تکان دهید، به لباسهایی که پشت ویترین آویزان میشوند نگاه کنید. هر کدام از این لباسها بخشی از علائم حیاتی زندگی شما را تحت تاثیر قرار میدهند. نمیتوان انسانها را از پوشیدن لباس منع کرد اما میتوان از دستاندرکاران صنعت مُد خواست با به کار بردن الیافی که با محیط زیست سازگار است، میزان این آسیب را تا حد امکان کمتر کنند.» این بخشی از آخرین گزارشی است که سایت خبری صلحسبز درباره تاثیرات مخرب صنعت مُد به سلامت انسانها منتشر کرده است. مُد سازگار با محیط زیست حالا چند صباحی است که در تولیدات مختلف طراحان لباس و زیورآلات جان گرفته و دستاندرکاران صنعت مُد در تلاش هستند با استفاده از موادی که تاثیرات مخرب کمتری بر محیط طبیعی دارند، نسبت به حفاظت از محیط زیست خود ادای دین کنند. هر چند هنوز هم کسانی هستند که اساسا مُد را فقط با دیدگاه زیباییشناختی میسنجند و هرگز حاضر نیستند بهای خوشپوشیشان را با اصول دیگری مخلوط کنند، اما امروزه طراحان زیادی در تلاش هستند زیباترین طراحیهای ممکن را با تاکید به سازگاری با محیط زیست آماده کنند که دیگر حرف و نقلی باقی نماند. اما تولید محصولاتی که دوستدار محیط زیست باشند با توجه به محدودیتی که در متریالهای موجود ایجاد میکند، چقدر طرفدار دارد؟ این روال تا چه اندازه در صنعت پوشاک قابلیت اجرایی دارد؟ آیا مردم برای برچسبهایی از این قبیل ارزش قائلند؟ با مریم فرزانه، طراح برند ویلیکا با شعار «زیورهای دوستدار محیط زیست»، در اینباره گپی کوتاه زدیم:
مُد سازگار با محیط زیست به سیستمی از طراحی اشاره دارد که خودش را در برابر محیط زیست و اجتماع مسئول میداند. این احساس مسئولیت از کجا نشات گرفت؟ چه شد که به این فکر افتادید زیورآلاتی طراحی کنید که دوستدار محیط زیست باشند؟
من از بچگی در محیطی بودم و دغدغههایی داشتم که به مسئله محیط زیست مربوط میشد. مشکلاتی را در حوزه محیط زیست میدیدم که دوست داشتم آنها را تا حد ممکن حل کنم. همچنین در سازمانهای مردم نهاد مختلفی حضور داشتم که همهشان فعالیتهای محیط زیستی انجام میدادند. فعالیت من در این حوزه تقریبا از دانشگاه شروع شد. البته زمانی که بچه بودم هم با دورریزها چیزهای مختلفی میساختم اما در دانشگاه بود که به واسطه رشته تحصیلیام به این فکر افتادم که چطور میتوانم کار جدیتری انجام دهم. از عروسکسازی شروع کردم و نمایشگاههایی در دانشگاه برگزار میکردم. عروسکها را از پارچههای دورریز درست میساختم و حتی داخل آنها را هم با پلاستیکهای دورریز پُر میکردم. کمکم پروژه ویلیکا کلید خورد و به این فکر کردم که به جز عروسک و چیزهای فانتزی باید جدیتر کار کنم که مخاطبهای بیشتری داشته باشم. اول کیف بود و بعد به زیورآلاتی رسید که با گلهای طبیعی و پلاستیکهای دورریز و مقاوم درست میشد. به مرور در جریانم کارم همه چیزهایی که آسیبزا بودند را حذف کردم و حاصلش زیورهای دوستدار محیط زیست شد.
به اعتقاد شما تولید محصولاتی که تاثیرات مخرب عملکردهای انسانی را در محیط طبیعی کاهش دهد، تا چه حد میتواند در صنعت تولید پوشاک ایرانی اجرایی شود؟ آیا میتوان کاری که شما در زمینه ساخت زیورآلات انجام میدهید را در بازار پوشاک هم تکرار کرد؟
من در آن زمینه تخصص زیادی ندارم. بحث اول کار من تاکید به استفاده از ضایعات در ساخت محصولات بود که شاید در لباس آنقدرها قابلیت اجرایی نداشته باشد البته این روزها در دنیا مُد کارهای عجیب و غریب زیاد اتفاق میافتد؛ برای نمونه میتوان لباسهای غیرقابل استفاده را بازیافت و با انجام یک سری کارهای خلاقانه محصولات قابل استفاده دیگری را راهی بازار کرد. این روزها تقریبا خیلیها لباسهای مختلفی دارند که بعد از چندین بار استفاده از آنها خسته میشوند و گوشه دوری در کمد جای میگیرند. میتوان از همین لباسها شروع کرد و با یکسری تغییرات مثل گلدوزی یا رنگآمیزی روی آنها کارهای جدیدی ارائه داد. حتی میتوان از لباسهای سلبریتیها که اساسا برای مردم جذابیت زیادی دارد استفاده کرد. این اتفاق قبلا در انگلیس افتاده است؛ هنرمندی لباسهای سلبریتیها را جمعآوری میکرد، روی آنها نقاشی و طرحهای مختلف میکشید و میفروخت. از این دست کارها بسیار میتوان انجام داد.
ویلیکا از چه زمانی آغاز به کار کرد؟ روزهای ابتدای کار چقدر به تداومش خوشبین بودید؟
حوالی سالهای 91 یا 92 بود که ویلیکا شروع شد. آن روزها من با فیسبوک شروع کردم و بیشتر اطرافیان خودم از من خرید میکردند. چون من در شهر کوچکی زندگی میکنم، خیلیها حاضر نبودند برای کارهای دستساز و خلاقانه پولی هزینه کنند. آن روزها فروش اینترنتی مثل امروز نبود که بتوان روی آن حساب کرد اما چون زمانی که من ویلیکا را شروع کردم تنوع تا این حد زیاد نبود، خیلی زود توانستم رشد کنم.
اگر روال کار به دلیل تاکید بر شعار «زیورهای دوستدار محیط زیست» طبق مراد پیش نمیرفت، احتمال تغییر رویکردتان چقدر بود؟ آیا به خاطر پیشرفت حرفهای حاضر بودید فعالیتتان را از محور حفظ محیط زیست خارج کنید؟
این اتفاق بارها افتاد. روزهای اولی که کار ویلیکا را شروع کردم و روی طرحها دوخت میزدم، اصلا کار دوخت در ایران وجود نداشت. خیلیها با رنگ این کار را میکردند. با اینکه آن روزها به اندازه امروز اطلاعات محیط زیستی نداشتم، اما فکر میکردم اگر این کار را با دوخت انجام دهم، نسبت به رنگ آسیب کمتری وارد میکند. طبیعتا من به واسطه اینکه در دانشگاه رشته گرافیک خوانده بودم، رنگ را خیلی خوب میشناختم و میتوانستم از رنگ استفاده کنم و کارهای متنوعتری ارائه دهم اما مهمترین دلیلم جایگزینی بود. تنها به این دلیل که میخواستم در جهت حمایت از محیط زیست پیش بروم، رنگ را کنار گذاشتم و سراغ دوخت رفتم. یا مثلا نمونه دیگر رزین که بسیاری در طراحی و ساخت از آن استفاده میکنند؛ پروسه ساخت رزین بسیار آسیبزاست و استفاده آن در محصولات برای انسان و طبیعت مضر است. با اینکه رزین مقاومت و زیبایی بیشتری دارد اما من رزین را هم حذف کردهام.
در همایش «ایران فرهنگی در جهان امروز» که اواسط اسفند سال گذشته برگزار شد، معصومه ابتکار با اشاره به چالشهای کنونی محیط زیست اعلام کرد که رفتارهای امروز ایرانیان با طبیعت و محیط زیست با پیشینه فرهنگی و هنری ایران سازگار نیست. این حرف چقدر در حرفه شما صادق است؟ به عبارت دیگر مخاطبان شما چقدر به ویژگی دوستدار محیط زیست بودن دستسازههای شما اهمیت میدهند و احترام میگذارند؟
واقعیت این است که درصد زیادی نیستند؛ شاید چیزی حدود 30 درصد از مخاطبان من گرایشهای این چنینی داشته باشند. بهرحال عدهای هستند که از این روند حمایت میکنند اما اینکه بخواهم بگویم خیلی از مخاطبانم، نه، اینطور نیست.
تا به حال پیامی با مضمون تشکر و قدردانی از ارزش و احترامی که شما برای محیط زیست قائل هستید از کسی دریافت کردهاید؟ مثلا بین مشتریها کسی بوده که مشخصا به این موضوع اشاره کند؟
بله زیاد بوده ولی نسبت به کل مخاطبانم میگویم که درصد زیادی از آنها ارزش شعار دوستدار محیط زیست را نمیدانند و به آن بها نمیدهند اما در کنار آنها پیامهایی هم از طرف مخاطبان حامی داشتهام. عدهای هم قدردان این روند هستند.
وجود برچسبهایی مانند حمایت از محیط زیست را چقدر در دیدگاه مخاطبان تاثیرگذار میدانید؟ به نظر شما با توجه به افزایش علاقه مردم امروزی به خرید محصولات دستساز، آیا محصولاتی که حاوی پیامهای حمایتی و اجتماعی هستند میتواند در فرهنگسازی جامعه موثر باشد؟
در صورتی تاثیر دارد که سازنده بتواند ثابت کند این برچسب در حد شعار نیست و واقعیت دارد. اگر مخاطب حتی یک درصد فکرش به این سمت برود که طراح از این برچسب تنها برای فروش بیشتر محصولاتش استفاده میکند، به شدت تاثیر منفی خواهد گذاشت.