صدف فاطمی: «هویت بخشی به لباس کاربردی مردم، اولویت نخست جشنواره فجر است.» این جملهای بود که در بحبوبه برگزاری ششمین جشنواره مد و لباس بارها از زبان حمید قبادی، دبیر کارگروه مد و پوشاک شنیده شد. تنها چیزی که شاید مسکوت ماند و هیچوقت حرفی از آن به میان نیامد این بود که برگزاری این جشنوارهها چقدر با ذائقه و سلیقه مردم همخوانی دارد؟
مسئله طراحی لباس، مُد و پوشاک حالا در ایران به پدیدهای عجیب تبدیل شده که هر روز بحثهای زیادی روی میز میآورد. مردمِ امروز، الفبای مُد و خوشپوشی را خیلی بیشتر از قبل یاد گرفتهاند و دیگر آن آدمهای بیتفاوتی نیستند که پوشاک برایشان فقط حکم پوشش داشته باشد. آنها حالا هر روز خودشان را در آینه برانداز میکنند و دوست دارند بدانند چه لباسی نمایش آراستهتری برایشان فراهم میکند. هر کدام فروشگاه خاصی را برای خرید لباسشان مطلوب میدانند و بنا بر سلیقهشان سراغ طراح لباسی میروند که دوخت و دوزهايش به مذاقشان خوش بيايد. این روزها خيابانهاي شهر پُر از آدمهايي است که با بازيهاي رنگ و پارچه سعي ميکنند نگاهي نو به مسئله پوشش در چارچوبهاي تعيين شده داشته باشند و از تکرار مکررات بيزارند. اما چه ميشود که جشنوارههاي مد و لباس در تمام دنيا بيشترين تأثيرگذاري را روي فرهنگ پوشش مردم دارند و آدمهاي آن سرزمين اصول خوشپوشي را از مدلهاي ارائه شده در آن مراسمهای فرهنگي وام ميگيرند اما در ايران رابطه مردم با جشنوارههای مد و لباس چندان تعریفی ندارد؟ اگر ايدهآلهايي که دبير کارگروه در راستاي هدفگذاري اين جشنوارهها تعريف ميکند تا اين اندازه قدرت اجرايي ندارند، چرا هيچکسي فکر چاره نميکند؟ مردم اين شهر چه ميخواهند؟به این بهانه سراغ فرزانه گنجي و میلاد حقیقی، طراحان لباس يکي از موفقترين برندهاي ايراني به نام «مربع» رفتيم؛ آنها وضعيت طراحي لباس در ايران و جشنواره مد و لباس را اينطور بررسي ميکنند:
برگزاری جشنوارههای مد و لباس چقدر ميتواند در بالابردن سطح فرهنگ پوشش مردم تأثيرگذار باشند؟
به هر ميزان پايههاي جشنوارههاي فرهنگي به مخاطب آنها يعني مردم نزديکتر باشد، اثرگذاري آن بيشتر است. نزديکي به مخاطب مستلزم رصد دقيق، باحوصله، جامع، فراگير و بهدور از نگاه يکجانبه و تجويزي است. آفت جشنوارههاي فرهنگي در کشور ما، اين نوع نگاه است که با پيشفرض، مخاطب را بيمار ميپندارد و دکترمآبانه بهدنبال تجويز نسخه خويش است. حتي در صورت بيماري، تجويز نسخه، جز با شناخت کامل المانهاي فعال و تأثيرگذار در حيطههاي بههمپيوسته فرهنگي امکانپذير نيست. از اين توقع ايدهآلي که بگذريم، کمينه اطلاعات موردانتظار، شناخت فعالان موفق در حيطه طراحي لباس است. بگذاريد يک اتفاق کاري را مثال بزنيم؛ پس از ارائه چند طرح موفق و پرمخاطب با روح ايراني، حدود چند ماه پيش از طرف يکي از شبکههاي ماهوارهاي خارج کشور پيشنهاد طراحي لباس ايراني به ما شد و ما بدون کمترين ترديد، اين پيشنهاد را رد کرديم ولي وقتي پس از چند ماه براي پيگيري امکان شکايت حقوقي از سرقت چند طرح گروهمان به بنياد مد و طراحي لباس مراجعه کرديم، در کمال تعجب متوجه شديم که حتي نام گروه طراحي لباس «مربع» به گوششان آشنا نيست، اين درحالي است که حتي براي دنبالکنندههاي غيرحرفهاي حيطه طراحي لباس، نام «مربع»، نام آشنايي است. اگرچه استقرا گرفتن از يک مورد بيانصافي است اما نمونههاي متعدد ديگري هم مؤيد فاصله بنياد با متن جامعه هست که به نظر ما نشاندهنده عدم شناخت کافي است. در هر حال، از جايگاه فعال در اين حيطه، اميدوارانه جنبوجوشهاي اينچنيني را به فال نيک ميگيريم و به سهم خود با نقد و پيشنهاد، راه را براي تأثيرگذاري بيشتر هموار ميکنيم.
دبير کارگروه مد و لباس، آقاي حميد قبادي، تأکيد زيادي در کاربرديبودن طراحي لباسها در جشنواره مد و لباس دارند. به نظر شما، اساسا طراحان لباس ايراني چقدر به اين موضوع اهميت ميدهند؟ با توجه به اينکه هر طراحي تلاش ميکند طرحي نو بيافريند، ايدههاي جديد با کاربرديبودن لباسها مغايرت پيدا نميکند؟
اگر منظور از کاربرديبودن لباس، استقبال مخاطب است که به نظر ما، مکانيسم عرضه و تقاضاي بازار خود بهترين دست نامرئي است که ميتواند يک طرح کاربردي را از طرحهاي ديگر مجزا کند. اگر کاربردي بودن به اين معنا اولويت برگزاري جشنواره باشد، به نظر ما، بهترين داور، نگاه مخاطب است. خوشبختانه، در طراحي لباس در سالهاي اخير، رقابت خوب و شديدي بر سر ايدههاي نو و کاربردي در جريان است.
به نظر شما، مسئله طراحي لباس، کيف و کفش تا چه اندازه با فرهنگ مردم ايران اُخت شده است؟
قبل از پاسخ به سؤال بايد بگوييم و تکرار کنيم که به نظر ما، پوشش ايراني نيز همچون ساير زمينههاي فرهنگي هنوز در حال واکاوي تاريخ و موقعيت کنوني براي پيداکردن روح گمشده خويش است. شايد دليل اصلي آن، تغييرات فرهنگي ناگهاني و دستوري در قرن اخير و ازسويديگر، گسترش رعدآساي ارتباطات و ابزار جهانيشدن است. خوشبختانه، توجه به پوشش، زيبايي و معناي آن در تمام سطوح جامعه ما فراگير است. کافي است به رسم زيباي لباس نو براي عيد نوروز نگاهي بيندازيم.
اين روزها طراحي لباس هم مثل خيلي چيزهاي ديگر در ايران سمتوسويي به خود گرفته که فقط عده خاصي توانايي خريد و استفاده از آن را دارند. بازيگران و هنرمندان يا افرادي که اوضاع مالي خوبي دارند، استقبال بيشتري ميکنند و اين تغييرات براي مردم سطح متوسط حسرت ميشود. شما بهعنوان يک طراح چقدر تلاش ميکنيد که توليداتتان قيمت مناسب و بهينهاي داشته باشد که مخاطبان بيشتري را جذب کند؟
طراحي لباس در سه سطح انجام ميشود؛ لباسهاي شخصيدوز غالبا دستدوز با صرف زمان و هزينه زياد، لباسهاي توليد محدود با صرف هزينه و زماني کمتر و لباسهاي توليد انبوه با هزينه کم و ماشيني که بهطور معمول ايدههاي نو و موفق دو سطح قبلي را پس از چند دوره در حد تقليليافتهتر بهکار ميبرند. هر کدام از اين سطوح مخاطب خود را دارد و نبايد در راستای يکسانسازي سطوح قدم برداشت. آنچنانکه از تاريخ طراحي لباس ميفهميم، رابطه اين سطوح، رابطهاي کمابيش بههمپيوسته و حتي در دورههايي از پايين به بالا بوده است. حداکثر رضايت و همچنين حداکثر پيشرفت در گروی فعاليت آزادانه اين سطوح است.