خیلیها میگویند تندرست. درستش اما تنِ دُرُست است. قرارشان هم این بوده که سادگی و سازگاری با طبیعت را سرلوحه خود قرار دهند. کمتر کسی است که اسم برند تنِ دُرُست را نشنیده باشد یا تا به حال گذرش به فروشگاههای مختلف آن در سطح شهر نیفتاده باشد. از قدیمیهای ایرانی است و به اعتقاد خیلیها نام پوشاک ایرانی با آن به میان آمد. سر نخ شروع فعالیتشان را که میگیریم میرسیم به اوایل دهه هفتاد. آنجا که گروهی در حاشیه کوهستانی تهران تصمیم گرفتند راه و رسم زندگی ایرانی را تغییر داده و پوشاکی با الیاف طبیعی و کاربردی را راهی بازار کنند. این شد که از سال ۸۳ نام تنِ دُرُست بین دوستداران لباس شنیده شد.
دیروزی که بهتر بود
دیروزش بهتر بود. صادقانه که نگاه کنیم میبینیم تنِ دُرُست دیروز حرفهای بیشتری برای گفتن داشت. هم کیفیت کارها بهتر بود، هم طراحی خاص و متفاوتی داشت. اینکه امروز مشابه این برند بسیار زیاد شده است را میپذیریم. اما پیشرفت در کار، کجای داستان قرار میگیرد؟ در تمام دنیا برندهای بسیار زیادی در زمینه مد و پوشاک فعالیت میکنند که هر روز برنامههای جدیدی برای بهتر شدن روند کاریشان دارند. طراحان این برندها هر ساله با برنامهریزیهای منظم تلاش میکنند هر آنچه از خلاقیت و استعداد در چنته دارند به کار بگیرند تا کار جدیدی ارائه دهند و متفاوتتر از سال قبل خود باشند. این چیزی است که از برندهایی که ادعای متفاوت بودن دارند، انتظار میرود. در تنِ دُرُست دیروز این اتفاق میافتاد. جدیدترین مدلهای مانتوی ایرانی با این برند به بازار میآمد. شالهای رنگی با چاپ حروف فارسی در اولین روزهایش با این برند شناخته شد. یا مثلا گیوهها و بلوزهای مردانه جلو بسته سه دکمه با آن یقههای دیپلمات با تنِ دُرُست معرفی شد. حالا اما تنِ دُرُست کجاست؟ چقدر از دختران و پسران ایرانی برای خرید لباسهایشان به این برند مراجعه میکنند؟ شکی نیست که هنوز هم این برند محبوبیت زیادی بین مردم داشته و ویترین فروشگاههایش در هر فصل سال از لباسهای رنگی زیادی پر و خالی میشود. حکایت اما چیز دیگری است؛ اینکه تنِ دُرُستی که سالها پیش با آن سر و صدای فراوان پایش در دنیای مد و فشن باز شد، الان کجای جدول محبوبها قرار دارد؟ حالا که برندهای ایرانی زیادی فعالیتهای مشابه با این برند را دارند، تنِ دُرُست چه تدبیری اندیشیده که همچنان محبوبیت خود را حفظ کند و بین رقیبان مختلف سرش را بالا بگیرد؟ اصلا تدبیری اندیشیده؟
با تنِ دُرُست چه کنیم؟
نیازی به دقت ندارد. نمای ورودی و دکور فروشگاه به اندازه کافی گویای همه چیز است. عناصری که در ساخت نمای ساختمان استفاده شده، سراسر طبیعت را به یادمان میآورد. نمونهاش همین چوبهای ساده. اصلا همین فونت تنِ دُرُست که بالای در نصب شده است. کنارش هم مینویسند پوشاک الیاف طبیعی و دستافریدهای سازگار که مشتری از همان اول بداند داستان از چه قرار است. وارد فروشگاه که میشویم اولین چیزی که به چشم میآید، همان طراحیهای ایرانی است. مردانهها، زنانهها و حتی لوازم جانبی همهشان بناست حال و هوای طبیعی داشته باشند که دارند. چشممان را میچرخانیم و همه چیز را بالا و پایین میکنیم تا تنپوشی مناسب، شالی متفاوت یا مثلا کیف جاجیمی اصیلی پیدا کنیم. در نگاه اول چیز ریادی چشممان را نمیگیرد. رنگ و لعاب اولیه خوب است اما دقتمان را که بیشتر میکنیم و نگاهمان را ریزبینتر، ایرادها به چشم میآیند. نه طرح جدیدی در مانتوها دیده میشود که بتوانیم با خیال آسوده لباسی از جنس الیاف طبیعی بپوشیم و بر خوشلباسیمان بیافزاییم، نه مردانه متفاوتی میبینیم که هر روز نمونهاش را در جاهای دیگر ندیده باشیم. با خودمان فکر میکنیم که نباید اسیر نمایشهای خارجی برندهای غیرایرانی شویم و باید گشت دیگری بزنیم شاید که چیزی از دستمان در رفته باشد. مانتوها و عباهای زنانه چنگی به دل نمیزنند. یا رنگشان به دل نمینشیند یا طرحی خلاقانهای که به کار بردهاند چشممان را نمیگیرد. سراغ تیشرتها که میرویم هم داستان همین است. حروف چاپ شده روی تیشرتها آنقدر کوچه بازاری شده است که دلمان نمیآید، این نماد را برای علاقه به پوشاک ایرانیمان استفاده کنیم. اصلا حروف که هیچ، ترکیب رنگ چاپ و زمینه نه تنها دوستداشتنی به نظر نمیآید که هارمونی خوبی هم ایجاد نمیکند. سراغ شالها و روسریها که میرویم سردرگمیمان چند برابر هم میشود. طرح ورساچه روی شالها کجایش ایرانی است که ما متوجهاش نمیشویم. از خیر ایرانی بودن میگذریم و خودمان را راضی میکنیم که اینجا فروشگاه الیاف طبیعی است و شعارش از ابتدا این بوده که لباسهایش برگرفته از طبیعت است. بهتر است کاری به نمادهای ایرانی نداشته باشیم. بعد از گشت و گذار در قسمت زنانه به این نتیجه میرسیم که شاید تنها چیزی که از این بخش عایدمان شود، بالاپوشهایی است که کاربردی بوده و میتواند در ترکیب با لباسهای دیگر ظاهری خوب بسازد. در بخش مردانه پیراهنهای است که هر چند تکراری و قدیمی اما شاید هنوز هم در کمد لباسها بتوان جایی برایش در نظر گرفت. تیشرتها اما همان حکایت نامناسب بودن رنگ زمینه و چاپ را دارند. جلیقههای مردانه ساده با رنگهای خنثی در بخش مردانه بهترین انتخابی است که اگر با مدل لباس پوشیدنمان هماهنگ باشد، میتواند خریداری شود. در مورد لوازم جانبی همه چیز دو گانه است. گاهی خوب است و قابل انتخاب، گاهی تکراری و قدیمی. آنقدر که احساس میکنیم اگر جز موارد انتخابیمان باشند و هزینه خریدشان را به خودمان تحمیل کنیم، کار جدیدی نکردهایم و پیش از ما هم افرادی بودهاند که سالها پیش این انتخابها را داشتهاند. همین میشود که از فروشگاه بیرون میآییم و با خودمان فکر میکنیم که انگار تنِ دُرُست دیگر قرار نیست تنپوشهای متفاوتی درست کند که از انتخابشان به خودمان ببالیم.