صدف فاطمی: قصه مُد خیابانی به انگلیس برمیگردد؛ جایی که مردم برای اولین بار تصمیم گرفتند اصول همیشگی دنیای فشن را زیر پا بگذارند و چشم از نمایشهای زنده لباس یا همان کتواکهایی که رنگ و جنس پوشش آنها را تعیین میکرد، بردارند. رویکرد مد خیابانی از همان روزی که جان گرفت، متضاد و متفاوت از ملاحظات اصلی دنیای مد بود، سبک خاصی را تولید میکرد که محدود به مغازهها نمیشد و ویترینهایی به وسعت خیابانهای شهر برای نمایش داشت. مبنایش فردگرایی بود و هویت خاصی داشت که به تعداد آدمهای هر خیابان تعریف میشد. آنطور که گاردین مینویسد، مد خیابانی اجرایی در درون خودش دارد که در ابعاد جا و مکان نمیگنجد و هر فضایی را که بتواند نمایشی از لباسها در آن برگزار شود، در بر میگیرد. بیل کانینگهام، عکاس آمریکایی اولین کسی بود که از یک فروشگاه معتبر خواست به جای لباسهای طراح معروف دنیای مد، لباس مردم عادی را پشت ویترینش بگذارد. همان زمان تصاویر کانینگهام در نیویورکتایمز منتشر شد و در تیتر خبرها آمد:« مُد خیابانی یا سبک پوشش آدمهای خیابانهای شهر»
از آن روز بود که پدیدهای به نام مُد خیابانی بر سر زبانها افتاد و بعد از آن هم سال ۲۰۰۶ برای اولین بار الکساندر وانگ، طراح لباس آمریکایی بود که کلیشههای همیشگی را کنار گذاشت و با عنوان «کار بدون مدل» افرادی را راهی خیابان کرد که لباسهایی به رنگ مشکی با مدلهای متفاوتی به تن کرده بودند. این لباسها بعدا الگوی پوشش بسیاری از دختران و پسران جوان شد و مردم یاد گرفتند برای پیروی از مُد حتما چشم به راه آغاز فصلهای گوناگون و طراحانی باشند که مُد را به خورد دنیای خوشپوشی آنها بدهند. حالا مُد خیابانی بخشی از زندگی هر روز مردم دنیا شده و آنطور که هادلی فریمن، کارشناس گاردین میگوید، امروز مُد خیابانی دنیای فشن را تحت تاثیر خود قرار داده است و مردم بیشترین بخش خوشپوشی خود را از این پدیده آزاد در خیابانها وام میگیرند.
نگاهی به تاریخچه مُد خیابانی نشان میدهد که این پدیده از زمان ظهورش در دنیا تا امروز روند رو به رشدی داشته و ما حالا در بسیاری از کشورهای دنیا شاهد این هستیم که طراحان لباس برای رواج مُد خیابانی هزینههای زیادی سرمایهگذاری میکنند و این بخش را چیزی جدا از مُد رسمی میدانند. آنها با حمایتها و پشتوانههایی که از سوی نهادهای فعال در دنیای مُد و پوشاک دریافت میکنند، جریانسازی مُد خیابانی را هر روز با قدرت بیشتری پیش میگیرند و به جای مدلهایی که روی کتواکها راه میروند، آدمهایی را به خیابانها میفرستند و به این ترتیب الگوی مُد مورد نظر خود را به مردم معرفی میکنند. هر چند روند مُد خیابانی امروز در کشورهای مختلف بسته به موقعیت، شرایط و فرهنگ آن کشورها گونههای مختلفی پیدا کرده و در بعضی کشورها این خود مردم هستند که با پوشیدن لباسهای مختلف در خیابان و خلق ترکیببندیهای جدید الگویی برای دیگران فراهم میکنند.
حالا مردم هر کشوری با قدم زدن در خیابانهای شهر آدمهایی را میبینند که یک روز تصمیم گرفتهاند مُد را تنها راه انتخاب لباس خود قرار ندهند، خلاقیت به خرج داده و ترکیببندیهای دلخواه خودشان را به تن کنند. برای این آدمها دیگر رنگ زرد در مفهوم رنگ سال استفاده نمیشود و آبی رنگی نیست که یک سال آزگار تمام پوشاکشان را از آن رنگ تهیه کنند. آنها با استفاده از عنصری کوچک، ویژگی تازه و منحصر به فردی به سادگی روزانهشان اضافه میکنند و بسیاریشان بدون صرف هزینههای گزاف با چیدمان رنگهای تازه کنار هم ترکیببندیهای تازهای خلق میکنند که هر کدامش یک دنیا حرف تازه برای گفتن دارد. این روش آدمهایی است که دستشان از حمایتهای ارگانی و سازمانهای مُد و فشن رسمی کوتاه است اما یک دنیا ذوق و هیجان برای پوششهای روزمرهشان دارند. چشمشان در خیابان پی رنگها و تیپهای تازه میدود و با دیدن تصاویر مُدهای خیابانی مردم شهر خود به دنبال ایدههای جدید میگردند. دوستداران مُد خیابانی پوشیدن لباسهای متفاوت را دوست دارند و تازههایی در سر دارند که با کمک آنها به پوششهای روزمرهشان رنگ و لعاب میدهند. برای این دسته از افراد، قوانین رایج در دنیای مُد چیزی نیست که اصول خوشپوشی آنها را بتواند تحت تاثیر قرار دهد و میل باطنی، شرط اول انتخاب است. حالا حتی در کشورهایی که اصول مُد خیابانی را بیهیچ رهبر و سرپرستی دنبال میکنند، شاهد طرحهای تازهتری هستیم.
فریمن میگوید:« امروز مُد خیابانی برای آن دسته از طراحانی که خودشان را محدود به محیطهای سربسته و کتواکها نمیدانند، بهترین ابزار نمایش است. آنها طراحیهای خود را به تن آدمهایی از جنس شهر میکنند و رژههای خیابانی راه میاندازند. بدون شک تعداد مخاطبانشان خیلی بیشتر از تعداد افراد محدودی است که به هفتههای مُد راه پیدا میکنند و چه چیزی بهتر از این؟ آنها ویترینهایی به اندازه یک شهر دارند!»